به ياد داشته باش: هيچ انساني جزيره نيست.
خود را از كل جدا انگاشتن يگانه خيال باطل است. تمام ديگر خيالات باطل از آن برمي خيزند. ما جزيي از قاره پهناور هستيم. جزيره نيستيم. به ياد داشتن اين حقيقت، تنها راه دگرگون شدن است. زندگي كردن با اين خيال باطل به مشكل آفريني مي انجامد، مشكلاتي كه رفته رفته به روي هم انباشته مي شوند.
تا زمانيكه ما از همان آغاز نگاهمان را تغيير ندهيم، نمي توان اين مشكلات را ...
هيچ انساني جزيره نيست
به ياد داشته باش: هيچ انساني جزيره نيست.
خود را از كل جدا انگاشتن يگانه خيال باطل است. تمام ديگر خيالات باطل از آن برمي خيزند. ما جزيي از قاره پهناور هستيم. جزيره نيستيم. به ياد داشتن اين حقيقت، تنها راه دگرگون شدن است. زندگي كردن با اين خيال باطل به مشكل آفريني مي انجامد، مشكلاتي كه رفته رفته به روي هم انباشته مي شوند.
تا زمانيكه ما از همان آغاز نگاهمان را تغيير ندهيم، نمي توان اين مشكلات را حل كرد. تغييري بنيادين لازم است و نه اصلاحاتي اندك! و اين تغيير بنيادين آنگاه روي مي دهد كه شخصيتمان را در دريايي الهي غرق كنيم. آنگاه كه قطره كوچك « خود » را در دريا نيست كنيم. چيزي از دست نخواهيم داد، بلكه چيزهايي به دست خواهيم آورد.
فقط چارچوبها و حد و مرزهاي كوچكمان را از دست خواهيم داد و پهناور و بيكران خواهيم شد. و در اين بي كرانگي رايحه اي است.. و قتي نخستين گام را از غار تاريك «خود » به آسمان پهناور، در زير ستارگان بيرون بگذاري ... ناگهان بال در خواهي آورد.
تو از قبل اين بالها را داشتي اما براي استفاده از آنها فضايي كافي در اختيار نداشتي. فقط بايد اندك بهايي را بپردازي: بايد « خود » دروغين را دور اندازي.