هزاران سال است كه بشر تحتِ سلطه ى فكرهاىِ خويش است.
او هنوز نتوانسته است تشخيص بدهد كه هويتِ مسخّرِ او، خويشتنِ خويشِ او نيست.
هنگامى كه بشر از ذهنيتِ خويش هويت كسب كرد،
احساسِ كاذبِ ايگو يا نَفْس نيز به وجود امد.
به هر اندازه كه براين هويتِ كاذب تكيه مى كنى و ان را واقعيتِ خويش مى پندارى، ايگو يا نَفْسِ تو نيز فربه تر مى شود.
هويتِ كاذب تو
هزاران سال است كه بشر تحتِ سلطه ى فكرهاىِ خويش است.
او هنوز نتوانسته است تشخيص بدهد كه هويتِ مسخّرِ او، خويشتنِ خويشِ او نيست.
هنگامى كه بشر از ذهنيتِ خويش هويت كسب كرد،
احساسِ كاذبِ ايگو يا نَفْس نيز به وجود امد.
به هر اندازه كه براين هويتِ كاذب تكيه مى كنى و ان را واقعيتِ خويش مى پندارى، ايگو يا نَفْسِ تو نيز فربه تر مى شود.