مرجع :
بازدید :
188
خودبزرگبيني يا خودشيفتگي نوعي اختلال است كه با احساس عميق اهميت به خود و تصور بينظير بودن مشخص ميشود. خودبزرگبينها خودشان را آدمهاي خاصي ميپندارند و انتظار دارند بهطور خاصي با آنها رفتار شود. تحمل انتقاد برايشان سخت است و در مقابل انتقاد، خشمگين ميشوند و منتقد را به ناداني و حماقت متهم ميكنند. خود را قوي، مشهور و بسيار دانا قلمداد كرده و ...
نکاتی در مورد خودبزرگبيني
خودبزرگبيني يا خودشيفتگي نوعي اختلال است كه با احساس عميق اهميت به خود و تصور بينظير بودن مشخص ميشود. خودبزرگبينها خودشان را آدمهاي خاصي ميپندارند و انتظار دارند بهطور خاصي با آنها رفتار شود. تحمل انتقاد برايشان سخت است و در مقابل انتقاد، خشمگين ميشوند و منتقد را به ناداني و حماقت متهم ميكنند. خود را قوي، مشهور و بسيار دانا قلمداد كرده و انتظار اطاعت و پيروي ديگران را دارند و از آنجا كه بزرگبيني آنها در تضاد با واقعيت است، روابط اجتماعيشان شكننده است و مسائل بينفردي، شغلي و فقدانهاي زيادي دارند كه با رفتارخود، آنها را به وجود ميآورند، در حالي كه هيچ بينش و آگاهياي نسبت به آنها ندارند. روانپزشكان ميگويند وجود
۵ علامت از بين علائم زير براي تشخيص خودشيفتگي ضروري است:
فرد احساس خودبزرگبيني مبني بر مهم بودن خود دارد. مثلا در دستاوردها و استعدادهاي خود مبالغه ميكند.
فرد هميشه احساس موفقيت، قدرت، زيبايي و عشق به خود دارد.
معتقد است فردي استثنايي و خاص است و فقط افراد خاص ميتوانند او را بفهمند يا با او نشست و برخاست داشته باشند.
احساس برتري يا شايستگي دارد. يعني انتظارهاي غيرمنطقي براي مداراي خاص و مطلوب يا موافقت حتمي با توقعهاي خود دارد.
فاقد حس همدلي است. نسبت به شناخت و همانندسازي با احساسهاي ديگران تمايلي ندارد و فقط به مشكلات خود فكر ميكند.
هميشه معتقد است ديگران به او حسودي ميكنند.
رفتارهاي خودخواهانه و پرنخوت نشان ميدهد.
گاهي اجتماع باعث ميشود كه افراد بهصورت كاذب دچار اعتمادبهنفس شوند يعني بلهقربانگوييها و تعريف و تمجيد بيش از اندازه و بها دادنهاي بيمورد كه بهصورت رياكارانه و چاپلوسانه است، ميتواند بستري شود براي اينكه افراد تصور كنند نسبت به ديگران برتري دارند. كمكم فرد باورش ميشود كه من آدم مهميهستم، من زيباترين هستم و بهترينم، در حالي كه حتي شايد افرادي كه اين جملهها را به فرد ميگويند اصلا اعتقاد واقعي به اين تعريف و تمجيدها نداشته باشند. اين افراد حس ميكنند كه برتر از ديگران هستند و تحمل انتقاد ندارند. اگر كسي از آنها انتقاد كند، ممكن است واكنشهاي پرخاشگري نشان دهند يا بياعتنايي كنند. آنها براي حرف ديگران ارزشي قائل نيستند و فقط مسائل و مشكلهاي خودشان را مهم ميدانند. اين افراد در روابط بينفردي دچار اشكال ميشوند و بهتدريج از سوي ديگران طرد ميشوند. كمكم مشكلهاي بينفردي و شغلي برايشان ايجاد شده و احساس همدليشان با ديگران از دست ميرود و به مرور دچار افسردگي شده و اعتماد به نفس خود را از دست ميدهند. آنها از بيرون بزرگ هستند اما از درون تو خالي هستند.