مادامى كه منيت زندگى تو را اداره مى كند،بيشتر افكار،عواطف و رفتارهايت از خواسته و ترس نشأت مى گيرند.آنگاه در روابطى كه دارى،يا از شخص ديگر چيزى مى خواهى يا از چيزى در رابطه با او مى ترسى.
آنچه از او مى خواهى ممكن است لذت يا دستاورد مادى،قدردانى،ستايش يا توجه باشد و يا شايد از طريق مقايسه با او خودت را برتر،داراتر يا داناتر تعيين مى كنى و در نتيجه احساسى را كه از"خود" دارى،تقويت مى نمايى.
اما ترس ...
عبور از ترس
مادامى كه منيت زندگى تو را اداره مى كند،بيشتر افكار،عواطف و رفتارهايت از خواسته و ترس نشأت مى گيرند.آنگاه در روابطى كه دارى،يا از شخص ديگر چيزى مى خواهى يا از چيزى در رابطه با او مى ترسى.
آنچه از او مى خواهى ممكن است لذت يا دستاورد مادى،قدردانى،ستايش يا توجه باشد و يا شايد از طريق مقايسه با او خودت را برتر،داراتر يا داناتر تعيين مى كنى و در نتيجه احساسى را كه از"خود" دارى،تقويت مى نمايى.
اما ترس تو ازاين است كه امكان دارد كاملا برعكس باشد و او آنچه را "خود" مى انگارى،به گونه اى تحقير كند.
هنگامى كه لحظه ى حال را مركز توجه خود مى كنى و آن را به عنوان وسيله اى براى رسيدن به هدف به كار نمى برى،به وراى منيت مى روى و تسليم اين اجبار نا آگاهانه نمى شوى كه انسان ها را به عنوان وسيله هايى در راه هدف-هدف بزرگ كردن خود به بهاى ديگران-به كار بگيرى.
چه زيباست كه در روابطتت به وراى خواسته و ترس بروي
عشق چيزى نمى خواهد و از چيزى نمى ترسد