اگر لامپ خاموشی از وجود جریان برق بی اطلاع باشد، چنین می اندیشد که زندگی همین است و زمانی که نسیمی او را به سویی براند می گوید: «من زنده ام زیرا به این طرف و آن طرف می روم». اما اگر جریان برق برای اولین بار به لامپ برسد، حتی اگر بتواند سخن بگوید، قادر به توصیف تجربه خود نخواهد بود.
زیرا او دقیقا نمی داند چه اتفاقی برایش افتاده است. با خود می اندیشد که «تا لحظه ای پیش در تاریکی ...
زندگی همین است...
اگر لامپ خاموشی از وجود جریان برق بی اطلاع باشد، چنین می اندیشد که زندگی همین است و زمانی که نسیمی او را به سویی براند می گوید: «من زنده ام زیرا به این طرف و آن طرف می روم». اما اگر جریان برق برای اولین بار به لامپ برسد، حتی اگر بتواند سخن بگوید، قادر به توصیف تجربه خود نخواهد بود.
زیرا او دقیقا نمی داند چه اتفاقی برایش افتاده است. با خود می اندیشد که «تا لحظه ای پیش در تاریکی محض فرو رفته بودم و حالا نور از درونم به همه سو جاری است».
به همین ترتیب، زمانی که دانه ای تبدیل به درخت می شود، در واقع برایش بسیار دشوار است که باور کند چنین تحولی توسط خود او صورت گرفته است.